فرهنگ عاشورا(9)
فرهنگ عاشورا(9)
زيارت عاشورا
متن زيارتنامهاى هم كه از سوى ائمه دستور به خواندن آن داده شده به«زيارتعاشورا»شهرت يافته است و خواندن همه وقت و همه روز آن،آثار و بركات زيادى دارد.
اين زيارت را امام باقر«ع»به علقمة بن محمد حضرمى آموخته كه هر گاه خواست از دور وبا اشاره آن امام را زيارت كند،پس از دو ركعت نماز زيارت،چنين بخواند:«السلام عليكيا ابا عبد الله،السلام عليك يابن رسول الله...»[2] تا آخر،كه در كتب زيارت آمده است.اينزيارت،تجديد عهد همه روزه پيرو حسين بن على«ع»با مولاى خويش است كه همراه با«تولى»و«تبرى»است و خط فكرى و سياسى زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام واهل بيت،ترسيم مىكند و اعلام همبستگى و سلم و صلح با موافقان راه حسين«ع»و اعلانجنگ و مبارزه با دشمنان حق است.«زيارت عاشورا»ولايتخون و برائتشمشير استو تسليم دل و يارى در صحنه است،تا عشق درونى به جهاد بيرونى بيانجامد و نفرت قلبىبه برائت على برسد.زيارت عاشورا، منشور«تولى»و«تبرى»نسبت به جريان حق و باطلدر همه جا و همه زمانهاست.
*********
زيارت كربلا
ميان عقيده به امامت و ديدار امام(چه در حال حيات و چه پس از مرگ)نوعى ملازمهاست و در روايات،به اين نكته اهميت داده شده است.زيارت خائفانه سيد الشهدا هم ارجبيشتر و ثواب افزونترى دارد.اين،هم نشانه تاثير اجتماعى«زيارت»و هم ميزان عشق وفداكارى«زائر»است.امام صادق«ع»به«ابن بكير»كه سخن از خوف و هراس در راهزيارت سيد الشهدا مىگفت،فرمود:آيا دوست ندارى كه خداوند،تو را در راه ما ترسانببيند؟...[4] و در حديثى كه زراره از امام باقر«ع»در باره زيارت خائفانه آن حضرتمىپرسد،حضرت پاسخ مىدهد:خداوند،از هراس قيامت،ايمنش مىدارد.[5] امامصادق«ع»نيز به«محمد بن مسلم»كه با خوف و هراس به زيارت سيد الشهدا مىرفت،فرمود:هر چه مساله دشوارتر و پر مخاطرهتر باشد،پاداش زيارت هم به اندازه آن است وهر كس خائفانه قبر آن حضرت را زيارت كند، خداوند،هراس او را در روز قيامت،ايمنمىسازد:«ما كان من هذا اشد فالثواب فيه على قدر الخوف و من خاف فى اتيانه آمن اللهروعته يوم يقوم الناس لرب العالمين...»[6] در حديث مفصلى،امام صادق«ع»به ثوابهاى آناشاره كرده،مىفرمايد:كسى كه هنگام زيارت آن حضرت، دچار ستم سلطانى شود و او رادر آنجا بكشند،با اولين قطره خونش،همه گناهانش بخشوده مىشود و هر كه در اين راهبه زندان افتد،در مقابل هر روزى كه زندانى و اندوهگين گردد،در قيامت برايش يك شادى است،و اگر در راه زيارت،كتك بخورد،براى هر ضربهاى يك حورى بهشتى استو در برابر هر درد و رنجى كه بر جسمش وارد مىشود،يك«حسنه»براى اوست.[7] ومىفرمايد:«من اتى قبر الحسين عارفا بحقه غفر الله ما تقدم من ذنبه و ما تاخر».[8] هر كهعارفانه قبر سيد الشهدا را زيارت كند،خداوند گناهان گذشته و آيندهاش را مىآمرزد.
آرى...براى رسيدن به كربلا،بايد ارادهاى آهنين،قلبى شجاع،عشقى سوزان داشت ودر اين سفر،بايد رهتوشهاى از صبر و يقين،پاپوشى از«توكل»،سلاحى از«ايمان»ومركبى از«جان»داشت تا به منزل رسيد،چرا كه راه كربلا،از«صحراى عشق»و«ميدانفداكارى»و پيچ و خم خوف و خطر مىگذرد.پاداشهاى زيارت كربلا نيز شگفت است.ازقبيل:پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عدل،اجر شهيدان بدر،ثواب حج و عمره مكرر،پاداش آزاد كردن هزار بنده و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا و...[9] البتهتفاوت اجر و ثواب،به معرفت زائر و كيفيت زيارت و شرايط اجتماعى هم بستگى دارد.
كربلا،از يك سو،سمبل مظلوميت اهل بيت و امامان شيعه است،از سويى ديگر مظهردفاع بزرگ آل على و عترت پيامبر از اسلام و قرآن.توجه و روى آوردن به مزارسيد الشهدا،در واقع تكرار همه روزه و همواره حق و يادآورى مظلوميت است.اگر كعبه وحج و نماز و جهادى هم باقى مانده است،به بركتشهيد عاشوراست كه احياگر دين شد واسلام،تا هميشه مديون«ثار الله»است.خصومت دشمنان اسلام نيز با حسين«ع»و مرقداو،از همينجاست.زيارت آن حضرت، هميشه با سختى و هراس و موانع،رو به رو بودهاست.شوق زيارت كربلا،از آغاز در دل شيعيان حق طلب و انسانهاى آزاده و فضيلتخواه بوده است.شيفتگان سيد الشهدا در اين راه حاضر به بذل جان و مال و دست و پابودهاند و«راه بسته كربلا»هميشه چون حسرتى بر دل شيعه بوده است،چه در دورهامويان و عباسيان،چه در عصر حكومت بعثيان و در تاريخ معاصر،و آرزوى«باز شدن راهكربلا»همواره چون مشعلى در دل عاشقان حسين«ع»روشن بوده و تلخيهاى هجران را بااين«اميد»تحمل مىكردهاند.زائر حسين«ع»،عاشقى از خود گذشته است و زيارت كربلا،عبادتى خدايى و ملكوتى.
[10] هر گاه خواستى حسين«ع»را زيارت كنى،با حالتى اندوهگين و پر رنج،خاكآلوده و پژمرده، گرسنه و تشنه زيارت كن...(در حديث ديگرى است كه:)چون حسين بنعلى اينگونه به شهادت رسيد.[11] به قول حافظ:
نيازمند بلا،گو رخ از غبار مشوى
كه كيمياى مراد است،خاك كوى نياز
غبار راه زيارت كربلا،خود،طراوت و پاكى است و اين آشفتگى و افسردگى،نشاطروح عاشق است.
از شيشه غبار غم نمىبايد شست
و ز دل،رقم«الم»نمىبايد شست
پايى كه به راه عشق شد خاك آلود
با آب حيات هم نمىبايد شست[12]
*********
زيارت ناحيه مقدسه
*********
زيارتنامه
از آنجا كه«زائر»را ادب و معرفتشرط است،پس سخنى كه هنگام زيارت بر زبانمىآورد،بايد والا و عارفانه و مؤدبانه باشد.هر زائر مىتواند از پيش خود و به زبان خود،جملاتى و نيايش و دعايى را به عنوان زيارتنامه بخواند،ولى در منابع ما،متونى به نام«زيارتنامه»نقل شده كه سند آنها به ائمه مىرسد و به عنوان«زيارتهاى ماثوره»شناختهمىشود.علماى دين،كتب متعددى بصورت مجموعههاى زيارات،تدوين كردهاند،كهآميختهاى است از زيارتهاى مستند و منقول از معصومين و زياراتى كه انشاى علماىبزرگ است.در اين ميان،آنچه از ائمه نقل شده،بسيار است،همچون زيارتهاى:امين الله،جامعه كبيره،وارث،عاشورا و زيارت اربعين.كتابهاى دعا و زيارات نيز بسيار است،همچون:مصباح المتهجد،مفاتيح الجنان،مزار،بحار الانوار(جلد زيارات) .
دقت در مضامين و محتواهاى زيارتنامهها بسيار مفيد است.مفاهيم كلى كه در زياراتديده مىشود،بسيار است،از جمله:محبت،مودت،موالات،اطاعت،صلوات،سلام،عهد،شفاعت،توسل، وفا،دعوت،نصرت،تسليم،تصديق،صبر،تولى و تبرى،مواسات،نماز،زكات،زيارت،تبليغ،وراثت، مساعدت،معاونت،سعادت،رضا،خونخواهى،جنگ و صلح،امر به معروف و نهى از منكر،تقرب به خدا،برائت از دشمنان،ولايت،فوز،نصيحت،جهاد،فدا شدن و...دهها عناوين و مفاهيم كلى كه از مطالعه فقراتزيارتنامهها برمىآيد.اوصافى كه در زيارتنامهها آمده،برخى كلى و قابل انطباق بر همه ائمهو معصومين است،و برخى هم به تناسب وضعيت زندگى و شهادت امام خاص يا امامزادهو شهيد بخصوصى به كار رفته است.محورهاى كلى مفاهيمى كه در زيارتنامهها آمدهاست،مىتواند اينگونه فهرستشود:
-مسائل اعتقادى،توحيد،نبوت،صفات خدا...
-شناخت ائمه،اوصاف،فضايل و مقاماتشان.
-تاريخ زندگى و عملكرد اولياء دين و مظلوميتهايشان.
-پيوندهاى«ولايى»بين زائر و پيشوا و همسويى در فكر و موضع و عمل و اقدام.-افشاگرى بر ضد ستمگران حاكم و جنايتهايشان نسبت به طرفداران«حق»وطالبان«عدل».
-تولى و تبرى،شفاعت،توسل،دعا و...معارفى از اين قبيل.
-طرح آرمانهاى والا و خواستههاى متعالى و نيازهاى برتر.
-و برخى موضوعات ديگر.در واقع،يك سرى معارف دينى و ارزشهاى مكتبىو فضايل رفتارى در قالب فقرات زيارتنامه،از طريق ائمه به شيعيان و زائرانآموخته شده است.زيارتنامهها، نوعى اعلام مواضع اعتقادى،اخلاقى وسياسى است كه توسط زائر،در مقدسترين مكانها،با زبانى رسا ابراز مىشود.
«سلام»ها و«لعن»ها،محور عمده ديگرى در زيارتنامههاست،بخصوص آنچهبه شهداى عاشورا مربوط مىشود.سلام به امام و پيامبر و شهيد مورد زيارت،و لعنت به دشمنان،ظالمان، غاصبان،شريكان جور،همدستان ظالم،راضيان بهستم،زمينه سازان ظلم.
«حب و بغض»،جلوه ديگرى از اصل مهم«تولى»و«تبرى»است كه با عباراتمختلف در زيارتنامهها آمده است،از سادهترين شكل آن كه حالت قلبى است،تاشديدترين صورت برونى آن كه با عنوان«حرب»و«سلم»مطرح شده است.«بيعت»،عنصر ديگرى در زيارتنامههاست. پيمان و ميثاق زائر با امام و شهدا.«جهاد»،محتواىزنده ديگرى در راستاى عملكرد اولياء خدا. مثلا در مورد پيامبر خدا،امير المؤمنين،حمزهسيد الشهدا،امام حسن،امام حسين،شهداى احد،شهداى كربلا و...تعبير«جهاد»به كاررفته است،با خطابهايى چون:«جاهدت فى سبيل الله، جاهدت فى الله حق جهاده،جاهدتالملحدين...»و«شهادت»،از جلوههاى بسيار روشن فرهنگ عاشوراست كه درزيارتنامهها ديده مىشود.
فرهنگ شهادت و نيز شهادت طلبى،در جا به جاى زيارتهاى ماثوره ديده مىشود.
كشته شدن در راه خدا و بر منهاج رسول الله و دين حق و سعادتمند شدن در سايهشهادت،و طرح جدى اين مسائل،معارضه با تبليغات دشمنانى است كه شهداى كربلا وسيد الشهدا را ياغى بر خليفه و خارجى معرفى مىكردند.در زيارتى كه امام هادى«ع»
آموزش داده است،مىخوانيم:«اشهد انك و من قتل معك شهداء احياء».درزيارتنامههاى متعدد و نيز ادعيه گوناگون،از خواستههاى زائر،توفيق قيام و خونخواهى در ركاب«قائم»عليه السلام است.اين القاء فرهنگ شهادت طلبى در جان و انديشه شيعهاست:«و ان يرزقنى طلب ثاركم مع امام هدى ظاهر...»(زيارت عاشورا)و در زيارتجامعه،اعلام حمايت و نصرت نسبت به امام زمان«عج»است:«نصرتى معدة لكم ومودتى خالصة لكم».
در زيارت شهداى كربلا،تعبيراتى از اين قبيل ديده مىشود:اصفياء،اولياء،اوداء،انصار،و نشان دهنده ارزشگذارى به صفاتى چون برگزيدگى،ولايت،مودت و نصرت درقاموس كربلاست. همچنين،تقرب به خدا و رسول و ائمه،با برائت از دشمنان خداحاصل مىشود.اين نيز جهتگيرى خاص اجتماعى-مكتبى زائر را مىرساند.[14]
*********
زيارت وارث
«زيارت وارث به زائر مىآموزد كه اسلام امامت،رسالت تاريخى اديان توحيدى را بردوش دارد و به همين دليل،خاتم الاديان و پيامبرش خاتم الانبياء است و در اينجاست كهمعناى امامت را مىيابد.زائر در اين زيارت،رسالت همه پيامبران بزرگ تاريخ را بر دوشامام حسين«ع»مىيابد و چنين مىفهمد كه گويى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحيدتاريخى با همه شرك تاريخى است»[16].
*********
زيارت وداع
*********
زين العابدين«علیه السلام»
سخنان امام سجاد در بارگاه يزيد،چنان او را به خشم آورد كه دستور كشتنش را داد، اماحضرت زينب،جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت.در دفن اجساد شهداى اهل بيتدر كربلا،به يارى طايفه بنى اسد آمد و پس از خاكسپارى پيكر سيد الشهدا«ع»روى قبر آنحضرت نوشت:«هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا غريبا»[19].
پس از عاشورا،حضرت سجاد«ع»دوران بسيار سخت و خفقان بارى را با خلفاىاموى سپرى كرد.وليد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك،از خلفاى معاصر او بودند.
داستان زيارت آن حضرت و بوسيدنش حجر الاسود را و شعرهاى بلند فرزدق در ستايشاو(هذا الذى تعرف البطحاء وطاته...)معروف است.«صحيفه سجاديه»مجموعهاى ازدعاهاى آن حضرت است كه اينك در دست ما بعنوان گنجينهاى از معارف دينى موجوداست.آن حضرت در سال 95 هجرى با دسيسه وليد بن عبد الملك به شهادت رسيد و دربقيع،مدفون شد.براى آشنايى با زندگى،شخصيت و فضايل بيشمارش بايد به كتابهاىمستقل و مفصلتر مراجعه كرد.[20]
*********
زينب«علیها السلام»
امام حسين«ع»هنگام ديدار،به احترامش از جا برمىخاست.زينب كبرى،از جدشرسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا«ع»حديث روايت كرده است.[21]اين بانوى بزرگ، داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف وشهامت فوق العاده بود.[22]شوهرش، عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اينازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاى محمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند.
وقتى امام حسين«ع»پس از امتناع از بيعت با يزيد،از مدينه به قصد مكه خارج شد،زينب نيز با اين دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداكاريهاىعظيم زينب، بسيار بود.سرپرست كاروان اسيران اهل بيت و مراقبت كننده از امامزين العابدين«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حكام اموى با خطبههاى آتشين بود.زينب،همدختر شهيد بود،هم خواهر شهيد،هم مادر شهيد،هم عمه شهيد.پس از عاشورا و در سفراسارت،در كوفه و دمشق، خطابههاى آتشينى ايراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا وبيدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدينه نيز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلاداشت،به سخنورى و افشاگرى مىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت يافت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زينبيه(در سوريه كنونى)است.
برخى نيز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب«خيرات الحسان»آمده است:درمدينه قحطى پيش آمد.زينب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعهزمينى داشتند.زينب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن شد.[23]
صبح ازل طليعه ايام زينب است
پاينده تا به شام ابد نام زينب است
در راه دين لباس شهامت چو دوختند
زيبنده آن لباس بر اندام زينب است
بارزترين بعد زندگى حضرت زينب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه باخطابههايش، پيام خون حسين«ع»را به جهانيان رساند.در اين زمينه،نوشتهها وسرودههاى بسيارى است،از جمله اين شعر:
سر نى در نينوا مىماند اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود
چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ريا مىماند اگر زينب نبود
چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان
در كوير تفته جا مىماند اگر زينب نبود
زخمه زخمىترين فرياد،در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مىماند اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مىماند اگر زينب نبود
ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام
در بيابانها رها مىماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلاب
پشت كوه فتنهها مىماند اگر زينب نبود[24]
خود زينب نيز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام ديدن سر بريده برادر،خطاب به او چنين سرود:«يا هلالا لما استتم كمالا...»بعدها هم در سوگ حسين«ع»
اشعارى سرود،با اين مطلع:«على الطف السلام و ساكنيه...»:سلام بر كربلا و برآرميدگانآن دشت،كه روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.جانهاى افلاكى و پاكى كه در زمينخاكى، مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى كه خدا را پرستيدند و در آن دشتها وهامونها خفتند.سرانجام،گورهاى خاموششان را قبههايى افراشته در برخواهد گرفت،وبارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز...
*********
زينبين
گفته مىشود كه در كربلا حضور داشتند.اين كلمه از باب تغليب يك اسم بر ديگرى است، آنگونه كه به امام حسن و امام حسين هم«حسنين»گفته مىشود.
*********
زينبيه
شهرت دارد كه تا دمشق مقدارى فاصله دارد و زيارتگاه عاشقان عترت پيامبر«ص»است.
البته در مورد مدفن حضرت زينب،اقوال ديگرى نيز وجود دارد.
پی نوشتها:
1 كامل الزيارات،ص 174،المزار،شيخ مفيد،ص 52.
2- همان(كامل الزيارات).
3- همان،ص 176،بحار الانوار،ج 98،ص 291.
4- وسائل الشيعه،ج 10،ص 346،امالى صدوق،ص 123.در«مزار»شيخ مفيد،ص 26 چنين است(از امامباقر«ع»):مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على«ع»فان اتيانه مفترض على كل مؤمن يقر للحسين عليه السلام بالامامةمن الله عز و جل.
5- همان،345،بحار الانوار،ج 98،ص 11.
6- كامل الزيارات،ص 125،وسائل الشيعه،ج 10،ص 356.
7- وسائل الشيعه،ج 10،ص 357،بحار الانوار،ج 98،ص 11،كامل الزيارات،ص 127.
8- كامل الزيارات،ص 124(نقل به تلخيص).
9- امالى صدوق،ص 197.
10- در منابعى همچون:كامل الزيارات،وسائل الشيعه،بحار الانوار،ثواب الاعمال و...احاديثش آمده است.
11- وسائل الشيعه،ج 10،ص 414.
12- بحار الانوار،ج 98،ص 142.
13- مشفقى دهلوى.
14- براى تحقيق پيرامون سند اين زيارت و صحت آن،ر.ك:«انصار الحسين»،ص 146 تا 162.در ضمن،در ج 45،بحار الانوار،ص 65 نيز اين زيارت آمده است.
15- براى مطالعه در تحليل محتوايى زيارتنامهها،ر.ك:مقالات زيارت در مجله«پيام انقلاب». سال 1365.از شماره172 تا 181 به قلم نگارنده.
16- مفاتيح الجنان،ص 427 به نقل از مصباح المتهجد،شيخ طوسى.
17- چشمه خورشيد(مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا)،ج 1،ص 97، مقاله«ادبيات عاشورا».
18- بحار الانوار،ج 45،ص 40.
19- اعيان الشيعه،ج 1،ص 635.
20- حياة الامام زين العابدين،ص 166.
21- از جمله«الامام زين العابدين»،عبد الرزاق المقرم،«حياة الامام زين العابدين»،باقر شريف القرشى،«سيرةالائمة الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الانوار»ج 46،«زندگانى زينالعابدين»سيد جعفر شهيدى و....
22- الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 65.
23- درباره مقامات معنوى زينب و ويژگيهايش،ر.ك:«الخصائص الزينبيه»از سيد نور الدينجزايرى.
24- درباره زندگينامه حضرت زينب،از جمله ر.ك:«بطلة كربلا»عايشه بنت الشاطى،كه با نام«زينب،بانوى قهرمانكربلا»به قلم حبيب الله چايچيان و مهدى آيت الله زاده ترجمه شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}